شاخص های کیفیت مسکن (مسکونی)
در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن، یك واحد مسکونی نیست، بلكه كل محیط مسکونی را شامل میشود. به عبارت دیگر مسكن چیزی بیش از یك سرپناه صرفا فیزیكی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستن انسان را شامل میشود و باید حق تصرف نسبتا طولانی و مطمئن برای استفادهكننده آن فراهم باشد.
دریافت رابطه توسعه پایدار و شهرسازی و اجزای متشكله آن منجمله مسكن و مقولات متعدد مربوط به آن،
موضوعی اساسی است. در واقع شناسایی ویژگیهای شهر پایدار یا محیط پایدار در اقلیم و فرهنگ خاص، موضوعی است
كه عدم پرداختن به آن، امكان توفیق در برنامه ریزی برای جزئیات آن را تقلیل میدهد.
پرداختن به شاخصههای مسكن به عنوان كلیدیترین ابزار برنامهریزی و تشكیلدهنده،
شالوده اصلی آن را میتوان از حساسترین مراحل برنامهریزی دانست. عرصه مسكن به
منظور تامین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در برمیگیرد.
نیاز به مسكن دو بعد كمیو كیفی دارد، در بعد كمینیاز به مسكن، شناخت پدیدهها و اموری
را شامل میشود كه به فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن مربوط میشود كه در واقع
درجه پاسخگویی به نیاز، بدون در نظر گرفتن كیفیت آن موردنظر است. در بعد كیفی مسائل و پدیدههایی
مطرح میشوند كه به بیمسكنی، بدمسكنی و تنگ مسكنی ارتباط دارند و آنچه مطرح است، نوع و شكل نیاز است.
شاخصهای كیفیت مسكن
به طور كلی عواملی در مسكن وجود دارد كه كیفیت را تعریف میكنند. اینگونه عوامل در مقیاس محله به شرح زیر هستند:
۱ ) فرم مطلوب مسكن
۲ ) استحكام مسكن
۳) امنیت مسكن
۴ ) ایمنی، راحتی و میزان دسترسی و نیز فاصله مناسب ساكنان به تسهیلات و خدمات كالبدی محله
۵ )دسترسی به طبیعت و فضاهای سبز باز
۶ ) تامین تجهیزات و تاسیسات (زیرساختها) مورد نیاز مسكن
۷) همجواری مسكن با كاربریهای سازگار
این عوامل هفتگانه از مهمترین معیارها و شاخصها در تعریف و تبیین كیفیت مسکن مناسب هستند كه توجه به آنها
در ساخت و ساز، انجام تمامیفعالیتهای زندگی ساكنان را به سهولت و كارایی مطلوب امكان پذیر ساخته و
كمكی در جهت یافتن حیات زندگی پایدار شهری و ساخت و شكل مناسب برای شهر و مناطق شهری محسوب میشوند.
● فرم مطلوب مسكن مناسب
مسكن یكی از نیازهای اصلی انسان است، از این رو به منظور تامین آن و رسیدن به فرم مطلوب
بایستی ۵ عامل اساسی را مدنظر قرار داد كه عبارتند از: زمین، منابع مالی، نیروی انسانی و فناوری، مصالح ساختمانی و مدیریت و نظارت.
زمین و چگونگی (وسعت و شكل قطعات) آن تعیین كننده فرم مسكن است، همچنین نیروی انسانی،
تعیین كننده كیفیت ساختوساز بوده و منابع مالی بر كیفیت و چگونگی ساخت و ساز و چگونگی استفاده
از مصالح و نوع آن موثر است. به منظور حركت صحیح عوامل در سه راس مثلث و برقراری ارتباط مابین
آنها، مدیریت و كنترل صحیح و قوانین مدون موردنیاز است، هماهنگی تمامی این عوامل موجب رسیدن به فرم مطلوب مسكن و بالابردن سطح ارتقای كیفی میشود.
● استحكام مسكن
رعایت مسائل فنی و اصول نظارت مهندسی در طراحی و اجرای سازهها بایستی همواره مدنظر مهندسان و معماران باشد،
به همین جهت لزوم بررسی ژئوتكنیكی، بررسی مصالح ساختمانی مقاوم، شناسایی گسلهای موجود، شیوههای مقاوم سازی و لزوم تجدیدنظر در آیین نامهها و مقررات، كاملا محسوس است.
علاوه بر مسائل فوق، با آشنایی مهندسان به تكنیكهای مقاوم سازی مدرن و به روز كردن اطلاعات مهندسان، میتوان الگوهای مقاوم، ارزان و مناسب طراحی كرد.
● امنیت مسكن
امنیت، در واقع حفاظت از مسكن و وسایل آن در مقابل عوامل مستقیم و غیرمستقیم است كه موجب ضرر رساندن به مسكن و در واقع عدم امنیت آن میشود.
عوامل مستقیم كه امنیت را به خطر میاندازند شامل دزدی، آتشسوزی و… هستند. عوامل غیرمستقیم نیز، آلوده كردن آب،
هوا و زمین است. البته در این مقوله میتوان از عوامل طبیعی همچون سیل، زلزله، توفان، حركت ماسههای روان و…
نیز نام برد كه تمامیاین عوامل مخل امنیت مسكن و ساكنان آن است و در واقع بر كیفیت مسكن تاثیر سو میگذارد، پس معیار مصونیت در مقابل سوانح طبیعی از دیگر عوامل مطرح است.
مقوله دیگری كه در امنیت بایستی مدنظر قرار گیرد، امنیت نحوه تصرف مسكن است. امنیت نحوه تصرف سبب میشود كه خانوار ساكن در واحد مسکونی، از نظر دورنمای سكونت خود احساس ایمنی كند و این امر آسایش روانی بیشتری برای آنها ایجاد میكند.
● ایمنی، راحتی و میزان دسترسی
در نظر گرفتن تسهیلات و خدمات مناسب، موجب افزایش سطح ارتقای بهداشت مسكن و در نتیجه سلامتی ساكنان آن میشود،
از جمله عوامل موثر در این مقوله را میتوان درصد برخورداری واحدهای مسکونی از یك، دو و سه اتاق خواب،
میزان برخورداری از خدمات اساسی همچون شبكه برق سراسری، گاز لولهكشی، تسهیلات آشپزخانه، تلفن، كولر، سیستم فاضلاب و … دانست.
● دسترسی به طبیعت و فضاهای سبز باز
میتوان گفت فضای سبز از مهمترین ابزارهای دستیابی به توسعه پایدار است، باید توجه داشت كه افزایش جمعیت نیاز به
تامین فضای سبز عمومیرا افزایش میدهد. با همه اهمیتی كه فضای سبز مفید در محلات شهری دارد، باید
این واقعیت را پذیرفت كه اهمیت حیاتی فضای سبز را نباید در رویارویی با دیگر كاربریهای حیاتی شهری قرار داد.
به طور كلی باید رابطه و تناسبی معقول بین فضاهای ساخته شده و فضاهای طبیعی در محلات شهری وجود داشته باشد.
فضاهای سبز در زندگی شلوغ، پیچیده و ناآرام شهرها، گویی تنها عنصر آرامشبخش و پالاینده هستند. استفاده از درخت
و فضای سبز باید به عنوان جزء لاینفك طراحی فضای محلات شهری مورد توجه طراحان قرار گیرد.
هر گیاه سبز هر چند كوچك، نقش خود را در تلطیف هوا، گرفتن و غبار آن، ایجاد آرامش بصری – روانی،
رفع آلودگی صوتی، تولید اكسیژن موردنیاز شهروندان، سایه و… ایفا میكند. فضاهای سبز در محلات، منظر محله را بهبود
میبخشند، باعث زیبایی محیط میشوند، نقش پالایشی دارند، باعث افزایش رطوبت و كاهش دمای هوا میشوند، سهم مهمیدر برآورده
كردن نیاز تفریحی و تفرجی ساكنان محله دارند و…
به طور كلی استفاده از درخت بهخصوص برای بالا بردن كیفیت فضاهای كالبدی، مكمل سكونت یا به عبارتی موقعیت نسبی مسكن، میبایست مورد توجه قرار گیرد.
● زیرساختهای مورد نیاز مسكن
تاسیسات و زیرساختهای شهری، طیف وسیعی از عناصر شهری را كه اكثرا احداث شده، ثابت و ساختمانیاند، در برمیگیرد.
در نگاهی كلی، میتوان زیرساختهای شهری را شامل تمامی عناصری دانست كه تامین نیازهای مختلف ساكنان محلات شهری را
در زمینههای مختلف سكونت، فعالیت، استراحت، فراغت و به طور كلی بالا بردن كیفیت زندگی شهری بر عهده دارند.
به عبارتی، مجموعه عناصر فیزیكی موجود و لازمیكه كاركردهای مختلف شهری را میسر میسازند و باعثتركیب و
تشكیل فضاهای شهری میشوند، زیرساخت شهری نامیده میشوند.
تاسیسات زیربنایی در محلات شهری در راس مسائل كیفی زندگی است. تاسیسات و زیرساختهای شهری از معیارهای اصلی
بررسی و تعریف شهر سالم است. مقوله تاسیسات زیربنایی شهری مستقیما با كیفیت سكونت شهری ارتباط مییابد و مفاهیم متفاوتی
همچون سرپناه، خانه و مسكن را پیش میآورد؛ در مقایسه اینها با هم، فرق سرپناه با خانه مشخص میشود.
سرپناه صرفا انسان را از عوامل طبیعی محافظت میكند، ولی فاقد مشخصات لازم برای تامین آسایش و پاسخگویی به نیازهای
مختلف است. خانه هم از نظر طراحی و هم از نظر فیزیكی میتواند كامل باشد و نیازهای انسان و خانوار را در داخل فضای خود تامین كند. اما برای اینكه خانه به مسكن یا محیط مسکونی تبدیل شود، باید شرایطی دیگر هم داشته باشد.
حلقه اتصال خانه به مسكن، تاسیسات زیربنایی و تجهیزات شهری است؛ یعنی چنانچه شبكه فاضلاب برای محیط مسکونی
تاسیس نشود، یا دسترسی خانه به محل كار یا به محل سایر فعالیتهای اجتماعی به نحو درست و مطلوب تامین نشود، باید گفت، هنوز معیارهای مسكن و محیط مسکونی تحقق نیافته است.
بدینترتیب تاسیسات زیربنایی تبدیلكننده خانه به مسكن است.بدینترتیب، ملاحظه میشود كه
تاسیسات شهری بخش تعیینكنندهای از كالبد محلات شهری را تشكیل میدهند كه زمینه و بستر مناسبی را برای كاركردهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلات فراهم ساخته، موجب آسایش و راحتی ساكنان محلات شهر میشوند.
● همجواری با كاربریهای سازگار
به طور كلی كاربریهایی كه در حوزه نفوذ یكدیگر قرار میگیرند باید از نظر سنخیت و همخوانی فعالیت با یكدیگر منطبق بوده، موجب مزاحمت و مانع انجام فعالیتهای دیگر نشوند.
عمدهترین تلاش شهرسازی، باید جداسازی كاربریهای ناسازگار با كاربری مسکونی در محلات شهری باشد. كاربریهایی كه دود، بو، صدا و شلوغی
تولید میكنند، باید از كاربریهای دیگر، بهویژه كاربری مسکونی، فرهنگی و اجتماعی جدا شوند.
این جدایی مطلق نیست، بلكه در برخی مواقع میتوان با تمهیداتی، اثرات سوء كاربریهای مزاحم را محدود كرد. در جدایی فضایی كاربریها، فاكتورهای هزینه، سود و خودبسندگی نسبی آنها موردنظر قرار میگیرد.
جدایی فضایی عملكردها فقط به فعالیتهای شخصی نظیر كشتارگاه، چرمسازی و فلزكاری اختصاص ندارد، بلكه در مورد كاربریهای كوچك مزاحم
نیز صدق میكند (مانند یك مغازه چوب بری یا در و پنجرهسازی و حتی یك دكه فروش نفت در یك محله مسکونی كه امكان دارد مورد اعتراض ساكنان آن محل قرار گیرد.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد